تئوری هزینه معاملات، ترکیبی از میان رشته ای بین اقتصاد، حقوق و سازمان میباشد. در تئوری هزینه معاملات شرکت ها عبارت است از سازمان متشکل از افراد که هر کدام دارای اهداف خاص خود دارند. تئوری هزینه معاملات شرکت ها به قدری بزرگ شده اند که جانشین بازار میشوند و توان هدایت تولید و بازار معاملات را دارند. تئوری هزینه معاملات بر عکس تئوری های سنتی اقتصادی، رفتار انسان رفتار واقع بینانه در نظر میگیرید. تئوری فرض میکند که مدیران رفتار منطقی دارند، اما در بعضی مواقع آنان فرصت طلب هستند، به این صورت که رد برخی مواقع، مدیران استفاده از تمام روش ها و معاملات را ساماندهی میکنند به جهت افزایش منافع شخصی تمایل پیدا میکنند. چنین رفتاری فرصت طلبانه منجر به ایجاد رفتارهای نامطلوب برای شرکت ها و سهامداران است. این رفتار نامطلوب مدیران به کنترل از سوی سهامداران نیاز دارد. فرض کنترل مدیران فرض مشترک تئوری هزینه معاملات با تئوری نمایندگی محسوب میشود.تئوری هزینه معاملات و تئوری نمایندگی هر دو یک موضوع را بررسی میکنند اما با دو دید متفاوت است. تئوری هزینه معاملات فرض میکند که افراد اغلب فرصت طلب هستند، درحالیکه تئوری نمایندگی هزینه های نمایندگی را مورد بحث قرار میدهد. تئوری هزینه معاملات فرض میکند که مدیران معاملات خود را به صورت فرصت طلبانه تنظیم میکنند، در حالیکه تئوری نمایندگی فرض میکند که مدیران به دنبال عایدی متفرقه هستند. واحد بررسی و تحلیل تئوری هزینه معاملات، معامله است. اما تئوری نمایندگی مدیر را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. هر دو تئوری به یک مشکل میپردازد: چگونه میتوان مدیر را متقاعد کرد تا منافع سهامداران به جای منافع شخصی خود دنبال کند؟